حسین(یه فرد خسته)
بزار اول برای گرامی داشت ادب یه سلام بکنم به همه افرادی که مارا لایق دونستن
و به وبلاگ من اومدن
بعدش بریم سراغ اینکه چرا تو نظرات میگم حسین یه فرد خسته
چون تو این تابستون لعنتی از زمین و زمان کشیدم طوری که دیگه خسته شدم از همه چی
هفته دیگه تهران المپیاد دارم هیچی نخوندم حوصله و حال خوندن درس رو ندارم
دنبال یه چیزی میگشتم که حال اساسی بده یه یا علی بلند تو گشام بگه که اونو بعد از داشتن 3 روز از دست دادم
شب قدر هم به بدترین شکل ممکن برای من گذشت
طوری که اول تو کلانتری بودم تا ساعت 2 که می خواستن برای سحری با زندانی ها بریم نماز خونه
تا با هزار الله و التماس آزادمون کردند و راهی خونه شدیم که بعدش هم یه دختر البته دختر نه شیر زن با باتون فلزی افتاد دنبالم
این آخرین ضد حال تا بعدیاش صبر کنین
loading....
+ نوشته شده در یکشنبه چهاردهم شهریور ۱۳۸۹ ساعت 11:53 توسط حسین حامد صابری
|